مشتری مداری ...

چندروز پیش یکی از مشتری ها زنگ زد شرکت و با توپ پر باهام صحبت کرد که چرا این قسمت از سایت ....

منم خیلی خونسرد جوابشو دادم یه جورایی بهش برخورد اما دفه بعد که زنگ زد تو هر کلمش هزارتا ببخشید و معذرت میخوام بود!

یکی دو روز بعد اومد شرکت و به مدیر بخش گفته بود که میخواد منو ببینه خلاصه منم رفتم سلام و احوال پرسی کردم ، طبق معمول خیلی بی تفاوت.

نگو این رفته پیش رئیس شرکت گفته خانم ... خیلی بیحال پشت تلفن حرف میزنه و برای مشتری مداری خوب نیست ! معلومه حسابی از دستم شاکی بوده.

مدیر بخش هم به من چیزی نگفت تا اینکه فرداش خیلی اتفاقی از دهنش پرید و منم دود از سرم بلند شد و گفتم چه معنی میده مشتری به خودش اجازه بده بیاد اظهار نظر کنه!!!!!

فرمودند : خوب مشتریه دیگه!

منم گفتم مشتریه که مشتریه وقتی بد حرف میزنه نباید انتظار داشته باشه باهاش خوب حرف بزنیم.

خلاصه....

برام جالبه که چرا شرکتا با هر ترفندی شده میخوان مشتری رو نگه دارن اما یه لحظه به این فکر نمیکنن که منه کارمند یه درجه دیگه از محیط کارم زده شدم؟ بالاخره هرچی محیط کارم رو بیشتر دوست داشته باشم احساس مسئولیت بیشتری نسبت به کارها دارم.

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:15 ب.ظ

خوب مشتریه دیگه!

حامد شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:03 ب.ظ

دوست نداشتن محیط کاری ربطی به مدیر شرکت نداره عزیزم
شما اگه از شرایط راضی نیستی میتونی ...

چرا دیگه مدیر شرکته که باید شرایطو واسه کارمندش جوری مهیا کنه که دلسرد نشه
حالا که دیگه گذشت و خداروشکر دیگه اونجا کار نمیکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد